انتقادهای صریح کامران دادخواه به سیاست های یارانه ای دولت

چرا روحانی برای حذف یارانه نقدی قاطع عمل نمی کند؟

سرویس: اخبار کدخبر: ۱۱۴۰۴۰
استاد دانشگاه نورث ایسترن می گوید: در بزنگاه‌های تاریخی سیاستمداران برای اصلاح ساختار اقتصاد و نجات آن باید برخی اقداماتی که درستی آنها اثبات شده را قاطعانه انجام دهند. مثل مارگارت تاچر در انگلستان، رونالد ریگان در آمریکا، دنگ شیائوپنگ در چین.

استاد اقتصاد دانشگاه نورث‌ایسترن می گوید: مشکل یارانه نقدی در ایران ریشه‌ای و به آغاز این طرح برمی‌گردد. در هیچ کجای دنیا این طور نیست که همه افراد براساس درآمدی که از حذف یارانه‌ها از جمله یارانه انرژی کسب می‌شود یارانه نقدی بگیرند.
کامران مؤید دادخواه در گفت وگو با اقتصاد نیوز با اشاره به این که دولت‌ها قیمت انرژی از جمله بنزین را بی‌دلیل پایین نگه داشتند گفت: زمانی که تصمیم به اصلاح نظام یارانه‌ها گرفته و قرار شد یارانه‌های غیرمستقیم را بردارند و برای مدتی به خاطر جبران هزینه‌ها به بخشی از مردم یارانه‌ مستقیم بدهند، آقای احمدی‌نژاد سنگ‌بنای غلطی گذاشت و به همه متقاضیان یارانه داد.
وی افزود: یارانه‌های غیرمستقیم یک مشکل اساسی بود که اقتصاد ایران را دچار بیماری‌های متعددی کرد اما اعطای یارانه نقدی به این شکل، قدمی برای بهبود اقتصاد ایران برنداشت و خودش تبدیل به معضل شد.
اقتصاد دان ایرانی مقیم آمریکا با اشاره به این که آقای روحانی از ابتدای روی کار آمدن خود می‌توانست دو گونه سیاست را در نظر بگیرد گفت: آقای روحانی می توانست اول سیاست ضربتی و قاطعانه ای در پیش گیرد و دوم این که می توانست سیاست مدارا در پیش گیرد و امروز و فردا کند.
به اعتقاد کامران دادخواه، راه‌حل مساله یارانه نقدی، برخلاف آنچه دولت در پیش گرفته، باید ضربتی و قاطعانه باشد هرچند استاد دانشگاه نورث ایسترن معتقد است شرایط اقتصادی و سیاسی ایران را آقای روحانی به عنوان رئیس‌جمهور بهتر می‌داند و شاید شخصیتی که بخواهد ضربتی عمل کند هم نباشد اما از دید من به عنوان فردی که از بیرون نگاه می‌کند، دولت بسیار آهسته عمل می‌کند که این رفتار در این حوزه خاص، نه تنها مشکلی را حل نمی‌کند که بر مشکلات می‌افزاید.
وی گفت: به طور کلی هم به نظر می‌رسد سیاست اصلی آقای روحانی این است که به‌گونه‌ای عمل کند که به کسی برنخورد وممکن است رییس جمهور روحانی فکر کند که ساختار یارانه مستقیم نقدی به سادگی امکان‌پذیر نیست و حتما عده‌ای از قطع یارانه خود ناراضی خواهند شد اما همه می دانند که راه دیگری برای حل این مساله وجود ندارد. در هیچ جای دنیا فردی که درآمد کافی دارداز دولت یارانه نمی‌گیرد. آقای روحانی باید ضربتی و سریع عمل می‌کرد اما به نظر می‌رسد چون اراده و شاید پشتیبانی سیاسی لازم برای این کار را ندارد ایشان هم سیاست‌های باری به هرجهت در پیش گرفته است.
به اعتقاد آقای دادخواه ؛ دولت انتظار دارد تحریم‌ها که برداشته شود، بازار اشتغال و وضعیت اقتصادی مردم بهبود یابد و بعد اندک‌اندک بتوان دست به حذف تدریجی بخش‌هایی از یارانه‌بگیران زد. اما این کار فرصت از دست دادن است. حالا فرض کنید این کار هم مثل هر کار اقتصادی دیگری ضریب خطا داشته باشد. چه می‌شود کرد؟مگر راه دیگری هم هست؟ به هر حال باید تلاش کرد که این ضریب خطا در کمترین حد ممکن باشد اما هیچ سیاستی بدون خطا نیست.
آقای دادخواه می گوید کاری که از نظر من دولت می‌تواند انجام دهد توقف روند کنونی است. بعد اعلام کند هر کسی که واقعاً نیاز به یارانه دارد با اطلاعات دقیق و درست ثبت‌نام کند و سوگند یاد کند که اطلاعات دقیق و درست به دولت می‌دهد و در صورت اثبات دروغ‌گویی و نادرست بودن این اطلاعات مشمول جرایم سنگین شود. این‌طور دولت بتواند نیازمندان واقعی و کسانی که باید در این شرایط یارانه دریافت کنند را بشناسند. آقای روحانی می‌تواند هزینه یارانه نقدی را خرج کارهای اساسی‌تری بکند. به ویژه اگر اینکه تحریم‌ها برداشته شود و در ایران سرمایه‌گذاری خارجی شکل بگیرد تعداد کسانی که به یارانه‌ها نیاز دارند کاهش می‌یابد و دولت می‌تواند از پس هزینه یارانه نقدی این افراد بربیاید.
استاد دانشگاه نورث ایسترن در بوستون با اشاره به این که نمی داند چرا تاکنون آقای روحانی نسبت به این مساله تصمیمی قطعی و درست نگرفته است گفت: در حالی که از نظرمن در بزنگاه‌های تاریخی سیاستمداران برای اصلاح ساختار اقتصاد و نجات آن باید برخی اقداماتی که درستی آنها اثبات شده را قاطعانه انجام دهند. می‌توانیم به اقدامات مارگارت تاچر در انگلستان، رونالد ریگان در آمریکا، دنگ شیائوپنگ در چین را مثال بزنیم. در همه این موارد سیاستمداران قاطعانه و ضربتی عمل کردند و کار درست را انجام دادند.
وی افزود: به هرحال هر سیاستی پیش بگیرید همیشه عده‌ای ناراضی هستند و شما به عنوان سیاستمدار و سیاستگذار نمی‌توانید رضایت همگان را جلب کنید. وقتی تورم آلمان نجومی بود و مسوولان این کشور در پی کاهش تورم بودند، عده‌ای که از تورم بالا سود می‌بردند در برابر این سیاست‌ها موضع گرفتند.زمانی که در چین خود کشاورزان به دنبال خصوصی‌سازی کشاورزی بودند یک عده در حزب کمونیست ناراضی و مخالف بودند. در مقام مقایسه وضعیت اقتصادی ایران از شرایط اقتصادی انگلستان در زمان خانم تاچر یا آمریکا در زمان ریگان بدتر است و بیشتر به وضعیت چین بعد از مائو شبیه است. در این وضعیت جز یک تغییر اساسی و اقدام ضربتی کار دیگری نمی‌توان انجام داد. البته تاکید کنم که در پی اقدامات ضربتی تعدادی ضرر می‌کنند و ممکن است عده‌ای هم سود بالایی ببرند. اما مهم این است که برای انجام اصلاحات ساختاری قاطعانه روی یک کار درست ایستاد. اگر بخواهم مثالی داخلی بزنم باید بهقوام‌السلطنه اشاره کنم که در قضیه آذربایجان ایستاد و آن مساله را حل‌و‌فصل کرد. این که بخواهیم در چنین موردی آهسته‌آهسته و تدریجی رفتار کنیم به نتیجه نمی‌رسیم.

ارسال نظر

پربازدیدترین‌ها
کارگزاری مفید